درباره گزارش  غیر واقعی  کمیته مرکزی راه کارگر از کنگره هفدهم

 

قاعدتن هدف گزارش دهی از هر واقعه ای مطلع کردن کسانی است که در جریان آن واقعه نبوده اند. ازآنجا که هیچ گزارشگری بی طرف نیست و از منظر خود به واقعه می نگرد،هیچ گزارشی بی خدشه نیست و ضرورتن مخاطبین گزارش همیشه جانب احتیاط را نگه میدارند و خود را یکسره به دست گزارشگر نمی سپارند. اما در مورد گزارش از وقایع سیاسی در بازار سیاستِ رایجِ حزبی و دولتی این شرط احتیاط و مراقبت دو صد چندان میشود ، چرا که ساز و کارهای این بازار بسی بیشتر از نیت و طینت و خصوصیات گزارشگر عمل میکند.

گزارش کمیته مرکزی از کنگره هفدهم نه تنها کمکی به مخاطبین برای دیدن سیمای واقعی کنگره نمیکند بلکه با حذف وقایع مهمی از جریان کنگره ، متاسفانه گمراه کننده است. در گزارش یا اطلاعیه کمیته مرکزی در باره کنگره آمده است : " محور اساسی و تمرکز بحث ها بر گزارشات سیاسی متمرکز بود. امسال سه گزارش سیاسی پیشنهادی به کنگره ارایه گردیده بود که پس از بحث و تبادل نظر روی جنبه ها و نکاتی که هر یک از گزارشات بر آنها تاکید داشتند و یا نقاط قوت و ضعف آنها ، کنگره به این نتیجه رسید که همانجا کمیسیونی جهت تهیه سند سیاسی  ــ در صورت امکان مشترک ــ انتخاب شود . سه سند به کمیسیون منتخب گنکره ارایه گردید و با توجه به تمایلات ، گرایشات و بحث های انجام گرفته در کنگره ، سند واحدی از سوی این کمیسیون تهیه و مجددا به کنگره ارایه شد که با تغییراتی به تصویب رسید. "

آیا این گزاره تصویر واقعی از آنچه در این مورد گذشت به دست میدهد ؟ نه !  قطعن نه . چرا که نظر و عمل کسانی را که با این روال موافق نبودند و در آن شرکت نکردند را حتی با اشاره مختصرهم بیان نمیکند و براستی آن نظر وعمل را حذف میکند. نویسندگان سند سیاسی شماره 2 پیش از کنگره اعلام کرده بودند و در توضیح کوتاهی در ابتدا سند خود هم آورده بودند که آن را برای رای گیری و یا به قصد تبدیل آن به سند اکثریت و غیره  نداده اند  چرا که به حکومت یک نظر و لاجرم عده ای بر عده دیگر باور ندارند و برآنند که در جمعی که منافع متضاد ندارند میتوان و باید امور را به شیوه ای برخلاف منطق رایج حکومتگری و به گونه ای اشتراکی پیش برد. و این نظر برای خیلی ها از جمله اعضای سازمان شناخته شده است و در همین کنگره هم به نوعی بیان شد. از جمله آنکه بعد از بحث مربوط به اسناد سیاسی وقتی که پیشنهاد تشکیل کمیسیون و ارسال اسناد به آن مطرح شد ، طرفداران سند شماره 2 اعلام کردند که این روال را قبول نداشته و در کمیسیون هم شرکت نمیکنند و نیازی به جرح و تعدیل اسناد نیست چرا که این اسناد بیان گرایشات مختلف است که خود را بیان کرده اند و میتواند به همین صورت باقی بماند . برای اقدام مشترک علیه سرمایه داری نیازی نیست که تبیین ها و نظرگاه ها یکی باشد و یا یکی شوند. انها برآن بوده وهستند که بدون آنکه یک نظر را بر دیگر گرایشها حاکم کنیم ، میتوان بر اساس مشترکات در مبارزه علیه سرمایه داری مفاد عمل و اقدام متحدانه را فرموله کرده و پیش ببریم و در عین حال نظرگاه و تبیین خود را هم حفظ و حتی پروژه های متفاوتی را عملی کنیم.

تجربه بیش از یک قرن نشان داده که روال حاکم کردن یک نظر در میان گرایشات مختلف مبارزه  علیه سرما یه داری جز به شوره زار پراکنده گی و شکست نینجامیده است ، و حالا جنبش نوین ضد سرمایه دارای روال دیگری پیدا کرده است . جالب توجه آنست که بسیاری از فعالان سازمانهای چپ ایرانی هم تا حدی متوجه عبث بودن روش های حاکم کردن یک نظر بر یک  تجمع شده اند و به همین دلیل برای  گرد هم آمدن گروه های چپ رهنمود اجماع  بر مشترکات را به جای " رای گیری " میدهند. اما در عین حال چون  به گروه و سازمان خودشان میرسد ، ساز دیگری کوک میکنند. اینکه چرا آنان همین منطقی را که برای تجمع بزرگ لازم میدانند برای گروه خود نمی پذیرند برمیگردد به آنکه هنوز با خیال یک حزب  با " انسجام ایدءولوژیک و سیاسی  " روزگار میگذرانند و گروه کوچک خود را هسته آن میدانند که باید هم نظر بماند . و البته درعین حال  بر آنند که زمان برای ایجاد حزب ، به دلیل  افتراق های زیاد فکری در سطح جهان، مناسب نیست . فرضی که دهه هاست که تکرار میکنند و معلوم نیست که این افتراق و اغتشاش فکری که همه جا را گرفته چرا در گروه آنان  وجود ندارد و نباید باشد  و زمان مناسب و روز موعود هم که معلوم نیست چه وقت سر میرسد. بر این سیاق آنچه که میماند همین گذران عمر با این منطق دو گانه و ناپیگیر در هر دو سطح است و پراکنده شد ن و پراکنده شدن و باز هم پراکنده شدن ! اما وابستگی و دلبستگی عمیق آنها به ساز و کار حزبی  ناشی از سیستم فکری "قدرت مدار " و " دولت مدار " است. حزب ابزار کار دولتمداری و قدرت مداری است و این بدیهی ترین امر در سیاست رایج جامعه طبقاتی است. از همن روست که حزب با الگوی "دولت" ساخته میشود و مرکزیت برای تمرکز و انحصار قدرت و سلسله مراتب ، سایر اجزا و روال های آپارات خود را با همین منطق شکل میدهد. منطق " دولت " که  خود  فرمی ازمناسبات سرمایه داری  است  ، سامان ده  " حزب " است. "فعالیت حزبی " به نوعی تمرین و آمادگی برای گرداندن ماشین دولت است و کسانی که همه عمر چنین میکنند و در عین حال مدعی درهم شکستن ماشین دولتی هم میشوند تناقض آشکاری را با خود حمل میکنند.   و لابد پاسخ این سوال را در چنته دارند که : آیا میشود انسان گیس و ریش خود را در چنین امری سفید کند و جز با  روال و منطق دولت با چیز دیگری آشنا نشود و ساز و کارهای دیگری را نپروراند و آنوقت ادعا  کند که بعد از گرفتن دولت و نشستن بر تخت قدرت میخواهد و میتواند  ماشین دولتی را درهم شکند ؟ البته این پاسخ درسرگذشت انقلابات قرن بیستم بروشنی داده شده است : که آن ماشین قدرتمند هیولایی تر شد و حزب و دولت همه کار کردند جز عبور از سرمایه داری .

حکایت گزارشگران کنگره هم از همین دست ، حکایت همان سیستم فکری است . صحنه سیاست رایج و جا افتاده دولتمداری آکنده از رقابت است و قدرت امری انحصاری . به تاسی و ریشه گرفته از مناسبات اجتماعی سرمایه داری ، رقابت حرف اول را میزند. اگر غفلت کنی کلاهت در این بازار سیاست پس معرکه است . با مراقبت بسیار باید تلاش کنی تا ظاهر کالایت  آن چنان جذاب باشد که رای ها متوجه تو شود. همن جاست که گفته تالیران که " زبان در دهان سیاستمدار نه برای بیان حقیقت که برای پوشاندن آنست " رهنمود اصلی است  و یا  گفته آن انقلابی شهیر قرن بیستم که " نباید رخت چرک های خود را جلوی مردم آویزان کنیم " سکه رایج .

" ثبات " ، " هم رایی " ، " صفوف متحد و منسجم و بی بحران " از جذابیت های "حزب "  است که اعتماد آفرینی میکند و مردم را به دنبال آن میکشد و بر عکس آن به حساب ضعف و سستی گذاشته میشود و باعث این  طعنه که: "اگر توانایی اداره کردن دارید اول خانه خودتان را جمع و جور کنید " . از همین جاست که مقوله مصلحت در نحوه ارایه وضعیت و " پوشاندن چاله چوله ها " به طور خود آگاه و نا خود آگاه در ذهن و روح فعالان حزبی خلجان دارد. ترس از عقب افتادن در بازار رقابت خوره روح است و سری تو سرها در آوردن انگیزش آن .

ما میتوانیم شهادت دهیم که نویسنده گزارش کنگره  به شخصه انسان شریفی است و اگر به حال خود باشد از این روش ها به دور و نیت او بر خلاف آن است . اما همانطور که در ابتدای نوشته آمد ، جا گیر شدن در یک مناسبات اجتماعی با ساز و کارهای معین است که  مسیر حرکت و نتیجه عمل را تعیین میکند و نه نیت ها . از همین روست که فراموش میشود که حتی به اشاره از حضور و عمل گرایشی گفته شود که آن روال تهیه به اصطلاح " سند سیاسی واحد " در کمیسیون را نمی پذیرفت و به دنبال چیز دیگری بود.

برای حسن ختام بد نیست گفته شود که در صورت جلسه کنگره در قسمت مربوط به سند سیاسی به صورت مختصر و به کوتاهی نوشته شده : " سند شماره 2 همانطور که آمده بود میماند ولی کمیسیون سند دیگری که تلفیق دو سند 1 و 3 میباشد و به قول رفیق مخبر کمیسیون ملتقا و یا مسقط الراس این دو سند است بیرون داد. " چگونه است که در گزارش بیرونی به همبن مختصر که در سند درونی سازمان آمده توجه نمیشود و به گونه ای طرح میشود که گویا  اجماعی از مدافعان هر سه سند برای تهیه " سند واحد " صورت گرفت ؛ و لاجرم تصویر وارونه ای از کنگره ارایه میشود  و یا به عبارت دیگر گرایش سند 2 حذف میشود.

 

                              ارایه  دهندگان سند سیاسی شماره 2 به کنگره 17  سازمان

                                         15 شهریور 1391ـــ 5 سپتامبر 2012